عشق دوباره پارت ۱۳
کای بود.
فلش بک به چند سال پیش :
نا مادری ا.ت : ن.م
پدر ا.ت : پ.ا
ن.م : تو باید با کای ازدواج کنی .
ا.ت: چرا ؟
ن.م : چون من میگم
ا.ت:مگه تو کی هستی؟
ن.م : من مادرتم
ا.ت :تو هیچی من نیستی تو از چشم من فقط یه آشغالی که اومد و زندگیمو ازم گرفت
پ.ا: خفه شو ا.ت ( زد تو گوش ا.ت انقد محکم زد که باعث شد از گوش ا.ت خون بیاد )
ا.ت: بابا؟ واقعا ؟
ا.ت از خونه رفت بیرون.
به زور خودشو رسوند بیمارستان. نصف پولی رو که داشت خرج بیمارستان کرد.
دکترگفت چیز خاصی نیست و باید چند تا دارو مصرف کنه.
هزینه دارو ها خیلی زیاد نبود.
ا.ت دارو ها رو خرید و رفت یه هتل که شبو بتونه اونجا بگذرونه.
صبح:
یه نفر در رو زد . ا.ت در رو باز کرد . کای بود .
ا.ت میخواست در رو ببنده ولی کای پاشو گذاشت لای در و مانع بسته شدنش شد.
کای:ا.ت تو باید با من ازدواج کنی (با داد )
ا.ت : چرا ؟
کای: چون من دوست دارم
ا.ت : ولی من نه
کای :ا.تتتتتت
ا.ت:هر چی هم بشه من با تو ازدواج نمیکنم
کای: باشه ولی وقتی ازدواج کردی کاری میکنم که از این حرفت پشیمون بشی .
ا.ت:هه میبینیم ..........
خوب بود؟
حمایت ؟
فلش بک به چند سال پیش :
نا مادری ا.ت : ن.م
پدر ا.ت : پ.ا
ن.م : تو باید با کای ازدواج کنی .
ا.ت: چرا ؟
ن.م : چون من میگم
ا.ت:مگه تو کی هستی؟
ن.م : من مادرتم
ا.ت :تو هیچی من نیستی تو از چشم من فقط یه آشغالی که اومد و زندگیمو ازم گرفت
پ.ا: خفه شو ا.ت ( زد تو گوش ا.ت انقد محکم زد که باعث شد از گوش ا.ت خون بیاد )
ا.ت: بابا؟ واقعا ؟
ا.ت از خونه رفت بیرون.
به زور خودشو رسوند بیمارستان. نصف پولی رو که داشت خرج بیمارستان کرد.
دکترگفت چیز خاصی نیست و باید چند تا دارو مصرف کنه.
هزینه دارو ها خیلی زیاد نبود.
ا.ت دارو ها رو خرید و رفت یه هتل که شبو بتونه اونجا بگذرونه.
صبح:
یه نفر در رو زد . ا.ت در رو باز کرد . کای بود .
ا.ت میخواست در رو ببنده ولی کای پاشو گذاشت لای در و مانع بسته شدنش شد.
کای:ا.ت تو باید با من ازدواج کنی (با داد )
ا.ت : چرا ؟
کای: چون من دوست دارم
ا.ت : ولی من نه
کای :ا.تتتتتت
ا.ت:هر چی هم بشه من با تو ازدواج نمیکنم
کای: باشه ولی وقتی ازدواج کردی کاری میکنم که از این حرفت پشیمون بشی .
ا.ت:هه میبینیم ..........
خوب بود؟
حمایت ؟
- ۲.۹k
- ۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط